تقدیم به تو................تویی که دلت صدف خالی تنهاییست!
تو که از نسل پاییزی تو که مشتاق بارانی
به فکر گل فروشان شب سرد زمستانی
تو که دلسوز هر سوزی اسیر رنج دیروزی
تو که سرلوحه عشقی تو که دریای احسانی
تو که هر روز را خوابی برای دوری از مردم
تو که درظلمت شبها یگانه ماه تابانی
تو که از رنج رنجوران دلت غمخانه میگردد
چرا اینگونه دلتنگی؟چرا زلف پریشانی؟
تو میگویی که چترم را ببندم زیر بارانها
نمی گویی چرا ای گل خودت در خانه پنهانی
سرودم من برای تو غزال شب٬غزل امشب
توکه با این همه خوبی مرا بیگانه می دانی
نظرات شما عزیزان:
|